مکتوبات

جایی برای کتابت کاتب!

مکتوبات

جایی برای کتابت کاتب!

اینجا می خواهم چیزهای جالبی که به فکرم می رسد را بنویسم. البته این نوشتن، برای آموختن است، نه آموزش دادن. می خواهم فکر کردن و نوشتن را تمرین کنم و بیاموزم...
تلگرام :
https://t.me/maktoobat_kateb

ایتا :
https://eitaa.com/maktoobat_kateb

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

سخن را با نام او آغاز می‌کنم که بهترین سرآغاز است...

 

سخن از هنجار است، هنجار. یعنی رفتاری اجتماعی که از یک گروه و اجتماع خاص، به صورتی ویژه و البته به دفعات و کرّات، سر می‌زند و رخ می دهد. طبعاً اگر نیک بنگریم، این نوع رفتار  با خصوصیاتی که ذکر شد، بیانگر و شناسایِ هویت یک اجتماع است و برخاسته از نظامات فکری و ارزشیِ آن اجتماع می باشد. آنچه که گذشت، مقدمهٔ اول از درنگ ما بود.

مقدمهٔ دوم چنین است که به اجتماعی که حول محور یک مکتب و گفتمان، و مجموعه‌ای از مناسک و هنجار‌هایِ مکتبی و برخاسته از مکتب، شکل گرفته باشد و این مکتب و مناسک مربوط به آن، در میان اجتماعِ مذکور، تقدّس یا چیزی شبیه به تقدّس داشته باشند، «امّت» می‌گویند. مثلاً «امّت اسلام»، «امّت یهود»، «امّت مسیح» و ...؛ به بیان ساده، به اجتماع حول مکتب و گفتمان، مناسک و هنجارهایِ مکتبی، «امّت» می گویند.

با توجه به آنچه ذکر شد، روشن است که هر امّتی دارای مجموعه‌ای از مناسک و هنجارهای شاخص هست که این مناسک و هنجارها هویت و شناسنامهٔ آن امّت هستند.

به طور مثال اگر قرآن را ملاحظه کنید، از جملهٔ پر تکرارترین هنجارهای هویتی برای معرفی «امّت اسلام»، هنجارهای ذیل هستند :

۱- اقامهٔ صلاة(برپایی نماز)

۲- ایتاء زکاة(پرداخت حقوق مالی شرعی به نیازمندانِ مربوطه)

۳- امر به معروف و نهی از منکر

 

به طور مثال، در قرآن ذکر شده :

الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (حج/۴۱)

ترجمه : (مؤمنان)‌کسانی هستند که اگر آنها را در زمین حکم‌فرما کنیم، نماز را به‌پامی‌دارند و زکات را می‌پردازند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. و سرانجامِ کارها از آنِ خداست.

 

از طرف دیگر، امّت‌های دیگر مانند «امّت یهود» نیز یک سری هنجارهای رفتاری مشخص دارند، از جمله اینکه به تعطیلی و تقدیس روز شنبه شناخته می شوند. این مطلب در قرآن کریم نیز ذکر شده است. مثلاً در قرآن کریم آمده:

وَ اسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَ یَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ (اعراف/۱۶۳)

 

این در حالی است که اسلام روز جمعه را برای عبادت برگزیده و تقدیس کرده است و به آن جنبهٔ هنجاری و مناسکی در «امّت اسلام» داده و در قرآن یک سورهٔ اختصاصی برای آن نازل شده است. همچنین در روایات هم فضیلت فراوانی برای این روز در نظر گرفته شده. مثلاً از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود : إِنَّ یَوْمَ اَلْجُمُعَةِ‌ سَیِّدُ اَلْأَیَّامِ(الکافی ط دارالکتب، ج۳، ص۴۱۴)

ترجمه : همانا روز جمعه، سَروَر روزهاست.

همچنین از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود : إِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَیْئاً فَاخْتَارَ مِنَ اَلْأَیَّامِ یَوْمَ اَلْجُمُعَةِ‌.(الکافی ط دارالکتب، ج۳، ص۴۱۳)

ترجمه : خدای متعال از میان (مصادیق) هر چیزی، چیزی را برگزید (و به آن ارزش داد)، پس او از میان روز‌های (هفته) جمعه را برگزید (و آن را ارج نهاد).

 

با بیان این امور، دانستن این نکته بایسته است که هنجارها، برخاسته از گفتمان‌ها و مکتب‌ها هستند. یعنی همان‌طور که مکتب‌ها و گفتمان‌ها با خصوصیات مکتبی و ایدئولوژیک خودشان، بین یکدیگر مرزبندی ایجاد می کنند، هنجارها هم که برخاسته از همان مکتب‌ها و گفتمان‌ها هستند و در واقع ادامهٔ مکتب‌ها و گفتمان‌ها در عرصهٔ عملِ اجتماعی هستند، دارای خصوصیت مرزبندی هستند. یعنی از تداخل در همدیگر اجتناب دارند. و اگر روزی هنجارها از حریم خودشان تعدّی کنند و به حریم هنجاریِ  مکتب‌ها وگفتمان‌های دیگر تجاوز کنند، در واقع شاهد یک نزاع گفتمانی و مکتبی خواهیم بود و در این معرکه هر هنجاری، به هر میزان که غلبه پیدا کند، در واقع مکتب و گفتمانِ مبنایی خود را به همراه سایر هنجارها و مناسک تابعِ خود، به همان میزان غلبه و نفوذ داده است. با این بیان، تداخل و در واقع «تجاوز هنجاری» برای یک امّت چیز مطلوبی نیست و موجب فروپاشی  مکتب و گفتمانِ مورد «تجاوزِ هنجاری»، می شود. و نتیجهٔ این فروپاشی گفتمانی، فروپاشی امّت خواهد بود. چون همان طور که گفته شد، امّت‌ها حول مکتب ها و گفتمان‌ها شکل می‌گیرند.

 

در خصوص تعطیلیِ روز شنبه، ما با خطری که آن را «تجاوز هنجاری» می‌نامم، روبه‌رو هستیم. یعنی ماجرا به یک تعطیلی ساده ختم نمی‌شود و ما در معرض خطر یک «انقلاب و استحالهٔ فرهنگی» قرار می گیریم و عاقبت این کار اصلاً روشن نیست. به طور مثال، از کجا معلوم که نتیجهٔ این کار به تعطیلی شنبه ختم شود و طرفداران این کار به این موضوع قناعت کنند و بحث تعطیلی یکشنبه و تطابق هفته مطابق تقویم جهانی را پیش نکشند و نتیجتاً جمعه(که روز عبادیِ هفته در اسلام است) را هم تبدیل به روز کاری نکنند؟ و باید نیک بدانیم که این قبیل تحولات هنجاری، محدود به جا‌به‌جایی زمان تعطیلات هفتگی نیستند و کل سبک زندگی جامعه را تحت الشعاع قرار می‌دهند. و نیز باید بدانیم که شیطان نقشهٔ خود را گام به گام و با رعایت اصل مهم تدریج، به پیروزی می رساند، کما اینکه خدای متعال گفته : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ...(نور/٢١) ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از گام‌های شیطان پیروی نکنید...

 

همچنین باید توجه داشت که این اقدام، یعنی تبیعت و اطاعت از نظام فرهنگی و هنجاری غرب. و  تبعیت و اطاعت از  اهل‌کتاب(یعنی یهود و مسیح) در کتاب خدا مذموم شمرده شده و خداوند نتیجهٔ آن را گمراه و مرتدّ شدن توسط اهل‌کتاب می داند :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ (آل‌عمران/۱۰۰)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده‌اید!‌اگر گروهی از اهل کتاب را اطاعت کنید، شما را پس از اینکه ایمان آورده‌اید، (از ایمان) به سمت کفر باز‌می گردانند.

 

همچنین خدای متعال در آیه‌ای دیگر نتیجهٔ اطاعت از کافران را عقبگرد و ارتجاع به دوران کفر، و خسران بیان می‌کند :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ(آل‌عمران/۱۴۹)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی که کافر شدند اطاعت کنید، شما را به گذشته‌های‌تان باز می‌گردانند و سپس زیان‌کار می‌شوید.

 

به خوبی روشن است که طبق مفاد دو آیه فوق، عاقبت تبعیت از کفار و اهل‌کتاب، فروپاشی گفتمانی و مکتبی است و این امر ما را به دوران ارزش‌های پیش از اسلام بازمی‌گردانَد و به واسطهٔ فروپاشی مکتب و گفتمانِ اسلام، اجتماعِ حول اسلام یا همان «امّت اسلام» را نیز نابود می‌سازد.

 

همچنین دربارهٔ میزان مطلوب تعطیلی در ایام هفته، آنچه که مدّ نظر اسلام است، صرفاً تعطیلی روز جمعه است و نه بیشتر. بلکه اسلام کار و کوشش در عصر جمعه را نیز مورد امر خود قرار داده(البته طبعاً این امر به معنای وجوب نیست، بلکه ظاهراً حاکی از استحباب و مطلوبیت است) و مردم را به کار و تلاش پیوسته و انجام وظایف فردی و جمعی خود، ترغیب کرده. لذا خدای متعال در قرآن کریم می فرماید :

فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(جمعه/۱۰)

ترجمه : آنگاه که نماز(جمعه) تمام شد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خداوند بجویید و خداوند را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.

 

همچنین باید توجه داشت که مشکلات و مسائل اقتصادی کشور، فراتر از آن است که با اقدامی سطحی و غیر‌مؤثر مانند تعطیلی شنبه، حل و فصل شوند. بلکه وجههٔ همّت دولت و ملت، باید معطوف به حل مسائلی چون ایجاد و توسعهٔ مشاغل جدید و روزآمد وحیاتی و اقدامات زمینه‌ساز در افزایش کیفیت و تیراژ تولیدات داخلی و زمینه‌سازی تعامل با بازارهای همسو مانند بازار کشورهای مسلمان و... شود. لذا اگر واقعاً تعطیلی شنبه امری مؤثر و کارآمد نیز باشد، به نظر می‌رسد که در اولویت و اهمیت نباشد و صرفاً برای غافل شدن ما از امور مهم‌تر، توسط رسانه‌ها و برخی چهره‌ها، برجسته شده باشد.

 

حاصل کلام اینکه، اولاً پذیرش تعطیلی شنبه به واسطهٔ اینکه هنجار شاخص و شناسایِ «امّت یهود» است، به معنای پذیرش یک تهاجم و تجاوز هنجاری و در واقع مکتبی و گفتمانی به «امّت اسلام» است و خطرات و تأثیرات گسترده و قابل توجهی برای نظام هنجاری و گفتمانی ما دارد و به یک تعطیلی ساده ختم نشده و سبک زندگی ایرانی-اسلامی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ همچنین معلوم نیست ماجرا به تعطیلی این روز ختم شود و عاملان این امر پا را فراتر از این نگذارند. ثانیاً روز عبادی و مقدّس در اسلام که مسلمین در آن روز دست از کار کشیده و آن روز را تعطیل می‌کنند، صرفاً جمعه است و در همان جمعه نیز، اسلام از امّت خواسته که پس از نماز جمعه، فارغ نباشند و به انجام وظایف خود مشغول شوند. لذا تعطیلی شنبه و همچنین تعطیلیِ زیاد، مطلوب اسلام نیست. همچنین به نظر می‌رسد که حتیٰ اگر این اقدام را مؤثر و راه‌گشا در عرصهٔ اقتصادی بدانیم، نباید به آن ضریب اولویت و اهمیت بدهیم. چرا که اموری مبنایی‌تر و راهبردی‌تر در اقتصاد ما مغفول مانده‌اند که باید وجههٔ همّت خود را معطوف به آن امور کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۰۳:۵۵
کاتب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علیٰ محمد و آله الطاهرین

یادداشتی درباره مراتب امر به معروف و نهی از منکر،‌در بیان حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدّ ظلّه) و امام خمینی(ره)

    در این نوشتار مختصر، قصد داریم مروری تطبیقی درباره وضعیت فعلی «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه ایران خصوصاً در رابطه با حوزه حجاب با فتاوای رهبری معظّم(مدّ ظلّه) و امام خمینی(ره) داشته باشیم تا بیندیشیم و سپس قضاوت کنیم که آیا مدل فعلی «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه اسلامی ایران عزیز، مطلوب و مرضیّ امامین انقلاب هست یا نه؟

  • ابتدا با فتاوای امام(ره) در این مورد سخن را آغاز می کنیم :

    امام خمینی(ره) در رساله گرانقدر «تحریر الوسیله» بیانی تحت عنوان «القول: فی مراتب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر» دارند که در ذیل آن مراحل و مراتب سه‌گانه ای برای «امر به معروف و نهی از منکر» ذکر می کنند و تأکید می کنند که تخطّی از مرتبه پایین‌تر به مرتبه بالاتر، تا هنگامی که خواسته ما از «امر به معروف و نهی از منکر» در مرتبه پایین‌تر محقق می شود، جایز نیست. حتی در آن هنگام که نسبت به حصول مطلوب در مرتبه پایین‌تر یقین یا اطمینان نداریم و فقط احتمال آن را می دهیم. این مراتب سه‌گانه عبارت اند از: ۱- مرتبه قلبی ۲- مرتبه لسانی(زبانی) ۳- مرتبه یدی(عملی). همچنین به طور خاص امام خمینی(ره) تأکید می کنند که فرد مکلّف تا هنگامی که یقین یا اطمینان پیدا نکرده که دو مرتبه اول(قلبی و زبانی) در «امر به معروف و نهی از منکر» مؤثر نیستند، حقّ عبور از آنها و ورود به مرتبه عملی از «امر به معروف و نهی از منکر» را ندارد.

فتوای کامل امام خمینی(ره) در تحریر الوسیلة چنین است :

    فإنّ‌ لهما(= للأمر بالمعروف و النهی عن المنکر) مراتب لا یجوز التعدّی عن مرتبة إلى الاُخرى مع حصول المطلوب من المرتبة الدانیة، بل مع احتماله. المرتبة الاُولىٰ‌: أن یعمل عملاً یظهر منه انزجاره القلبی عن المنکر، وأ نّه طلب منه بذلک فعل المعروف وترک المنکر، وله درجات: کغمض العین، والعبوس والانقباض فی الوجه، وکالإعراض بوجهه أو بدنه، وهجره وترک مراودته ونحو ذلک.[1]

    المرتبة الثانیة: الأمر و النهی لساناً. (مسألة ١): لو علم أنّ‌ المقصود لا یحصل بالمرتبة الاُولى، یجب الانتقال إلى الثانیة مع احتمال التأثیر. (مسألة ٢): لو احتمل حصول المطلوب بالوعظ و الإرشاد و القول اللیّن یجب ذلک، ولا یجوز التعدّی عنه.[2] (مسألة ١٢): لو علم إجمالاً بأنّ‌ الإنکار بإحدى المرتبتین مؤثّر یجب بالمرتبة الدانیة، فلو لم یحصل بها المطلوب انتقل إلى العالیة.[3]

    المرتبة الثالثة: الإنکار بالید. (مسألة ١): لو علم أو اطمأنّ‌ بأنّ‌ المطلوب لا یحصل بالمرتبتین السابقتین، وجب الانتقال إلى الثالثة، و هی إعمال القدرة مراعیاً للأیسر فالأیسر.[4]

ترجمه فتاوای امام خمینی(ره) :

    همانا براى امر به معروف و نهى از منکر مراتبى است که در صورت حصول مطلوب از مرتبۀ پائین‌تر - حتى با احتمال حصول آن - جایز نیست که به مرتبۀ بالاتر تعدّى نمود. مرتبۀ اوّل - این است که کارى انجام بدهد که از آن ناراحتى قلبى او از منکر آشکار گردد. و اینکه از او مى‌خواهد که معروف را انجام داده و منکر را ترک نماید، و براى آن درجاتى است: مانند بر هم نهادن چشم و عبوسى و گرفتن صورت، و مانند روگرداندن یا پشت کردن به او و از او کنار کشیدن و ترک رابطه با او و مانند آن.[5]

    مرتبۀ دوّم - امر کردن و نهى کردن با زبان. مسئلۀ ۱ - اگر بداند(نکته : مقصود از علم در اینجا یقین یا اطمینان است.) که مقصود با مرتبۀ اوّل حاصل نمى‌شود در صورت احتمال تأثیر واجب است به مرتبۀ دوّم منتقل شود. مسئلۀ ۲ - اگر احتمال دهد(چه رسد به اطمینان یا یقین!) که با موعظه و ارشاد و گفتار نرم، مقصود حاصل مى‌شود، همان واجب است و تعدى از آن جایز نیست.[6] مسئلۀ ۱۲ - اگر با علم اجمالى بداند(یعنی حدّاقلّ با احتمال عُقلایی بداند.) که انکار(= نهی از منکر)، با یکى از دو مرتبه(سابق)، مؤثر است واجب است با مرتبۀ پایین انکار نماید پس اگر مطلوب با آن حاصل نشد به مرحلۀ بالاتر منتقل شود.

    مرتبۀ سوّم - این است که انکار با دست باشد. مسئلۀ ۱ - اگر بداند یا مطمئن شود که مطلوب با دو مرتبه سابق حاصل نمى‌شود واجب است به مرتبۀ سوم منتقل شود و آن (عبارت از) اعمال قدرت است؛ و البته باید مراعات مختصر آن و سپس بالاتر از آن را بنماید.[7](نکته : اگر مکلف احتمال ولو احتمال قوی دهد که مطلوب با دو مرتبه اول حاصل نمی شود، حق تخطی از دو مرتبه اول را ندارد تا اینکه اطمینان یا یقین به عدم حصول مطلوب در این دو مرتبه پیدا کند.)

    • تطبیق

    بر مخاطب آگاه و منصف، واضح است که شرایط کنونی و مدل فعلی «امر به معروف و نهی از منکر» خصوصاً در مورد حوزه حجاب، مطابق و موافق با فتاوای امام خمینی(ره) نیست. چرا که اولاً با اندکی تأمل خواهیم فهمید که بسیاری از متخلفین حوزه حجاب با گفتگو، وعظ و ارشاد لسانی و استدلال منطقی، از تخلف خود متأثر شده و نادم می شوند. البته شکی نیست که این گفتگو و استدلال، صبر و حوصله می خواهد و به طور ویزه اهتمام نهاد های آموزشی و تربیتی کشور را در این خصوص می طلبد تا با تألیف کتاب ها و انتشار نشریه ها و مقاله ها و تعریف کرسی هایی برای مناظره و گفتگوی حضوری و چهره به چهره و ... زمینه این مرتبه از «امر به معروف و نهی از منکر» را فراهم کنند. حال آنکه شاهد هستیم که تقریباً اقدامی جدّی در این حوزه، چه در جایگاه سیاست‌گذاری و چه در جایگاه عمل و اجرا، رخ نداده است و ما موظف به توقف در این مرحله هستیم تا از حصول مطلوب در این مرحله به صورت اطمینانی یا یقینی نا امید شویم و دیگر احتمالی برای موفقیت باقی نماند؛ اما ما چه کرده ایم؟ این سؤال را از خود بپرسیم و وجدان خود را با تأمل و اندیشه قاضی قرار دهیم!

    همچنین واضح است که حتی اگر برای‌مان این اطمینان یا یقین حاصل شد که «امر به معروف و نهی از منکر» در دو مرتبه اول حاصل نمی شود، باید مرتبه عملی و یدی را نیز با مراعات مراتب پایین به بالا شروع کنیم و از شدید ترین مرتبه «امر به معروف و نهی از منکر» عملی آغاز نکنیم. در حالی که بعضاً شاهد هستیم که این نکته نیز مراعات نمی شود. به طور کلی مهم است که عاملین و ضابطین «امر به معروف و نهی از منکر» شیوه شرعی صحیح این کار را یاد بگیرند. در حالی که به نظر به می رسد آموزش های کافی در این حوزه وجود ندارد.

  • در ادامه با فتاوای حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدّ ظلّه) نیز در این خصوص بر اساس «درس۷۷ از جلد اول رساله آموزشی» ایشان آشنا می شویم :

مراحل و مراتب امر معروف و نهی از منکر: ۱. امر و نهی قلبی ۲. امر و نهی لسانی (زبانی) ۳. امر و نهی عملی

توجه: رعایت مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر واجب است یعنی تا به مرحله ی پایین تر مقصود حاصل می شود نباید وارد مرحله ی بالاتر شد.

۱. امر و نهی قلبی

۱. مرحله ی اول امر به معروف و نهی از منکر، امر ونهی قلبی یا امر و نهی با قلب است. مقصود از امر و نهی قلبی، اظهار رضایت یا کراهت قلبی است یعنی مکلف باید رضایت قلبی خود را نسبت به معروف و تنفر و انزجار درونی خود را نسبت به منکر آشکار سازد و از این راه فردی که معروفی را ترک می کند و یا منکری را به جا می آورد را به انجام معروف و ترک منکر وارد سازد.

۲. امر و نهی قلبی (اظهار رضایت و تنفر) درجاتی دارد که تا با پایین ترین درجه و سبک ترین راه می توان امر و نهی کرد و به مقصود دست یافت نباید متوسل به درجه ی بالاتر شد. این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: با تبسم و لبخند و روی گشاده برخورد کردن، چشم فرو بستن، خیره شدن، به روی دست زدن، دندان به لب گرفتن، با دست یا سر اشاره کردن، سلام نکردن، رو گرداندن، پشت کردن، صحبت را قطع کردن، قهر و ترک معاشرت کردن.

۲. امر و نهی لسانی

۱. مرحله ی دوم امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی لسانی (زبانی) یا امر و نهی با زبان است. مقصود از امر و نهی زبانی این است که مکلف باید با گفتن از طرف بخواهد از منکر دست بردارد و معروف را انجام دهد.

۲. امر و نهی لسانی، درجاتی دارد که تا با پایین ترین درجه و آرام ترین لحن می توان به مقصود رسید نباید اقدام به درجه ی بالاتر کرد. این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: ارشاد کردن، تذکر دادن، موعظه کردن، پند و اندرز دادن، مصالح و مفاسد و سود و زیانها را بر شمردن، بحث و مناظره کردن، استدلالی سخن گفتن، با غلظت و درشتی حرف زدن، با تهدید صحبت کردن.

۳. امر و نهی عملی

۱. مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی با دست (کنایه از اِعمال قدرت و به کار بردن جبر و زور) است. مقصود از امر و نهی عملی این است که مکلف باید با اِعمال قدرت و به کار بردن جبر و زور، طرف را از انجام منکر و ترک معروف باز دارد.

۲. امر و نهی درجاتی دارد که تا با پایین ترین درجه و آسانترین روش می توان نتیجه گرفت نباید به درجه ی شدیدتر پرداخت. این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: حایل شدن و جلوی فرد را گرفتن، حربه از دست گرفتن، وسایل گناه را از دسترس او خارج ساختن، عقب راندن، دست طرف را محکم نگه داشتن، حبس کردن، سختگیری کردن، کتک زدن، به درد آوردن، مجروح و زخمی کردن، شکستن عضو، از کارانداختن، ناقص کردن، کشتن.

توجه : با توجه به این که در زمان حاکمیت و اقتدار حکومت اسلامی می توان مراتب بعد از مرحله ی امر و نهی زبانی را به نیروهای امنیتی داخل (پلیس) و قوه ی قضاییه واگذار کرد، به خصوص در مواردی که برای جلوگیری از ارتکاب معصیت چاره یی جز اِعمال قدرت از طریق تصرف در اموال کسی که فعل حرام انجام می دهد یا تعزیر و حبس او ومانند آن نیست، در چنین زمانی با حاکمیت و اقتدار چنین حکومت اسلامی، واجب است مکلفین در امر به معروف و نهی از منکر به امر و نهی (قلبی و) زبانی اکتفا کنند، و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسؤولین ذیربط در نیروی انتظامی و قوه قضاییه ارجاع دهند، ولی در زمان و مکانی که حاکمیت و اقتدار با حکومت اسلامی نیست، بر مکلفین واجب است که در صورت وجود شرایط، جمیع مراتب امر به معروف و نهی از منکر را با رعایت ترتیب آنها تا تحقق غرض انجام دهند.

    • تطبیق

    در تطبیق فتاوای رهبر انقلاب(مدّ ظلّه) با شرایط و وضعیت فعلی، نکته ای زاید بر آنچه که در بخش تطبیق بر فتاوای امام خمینی(ره) گفته شد نیست، مگر اینکه طبق فتوای رهبری معظّم(مدّ ظلّه)، «امر به معروف و نهی از منکر» عملی در حال حاضر وظیفه انحصاری نهاد های انتظامی و قضایی حاکمیتی است و عموم مردم حق دخالت در این عرصه را ندارند و واجب است به مرتبه قلبی و زبانی اکتفا کنند، در حالی که اخیراً شاهد ظهور «گشت ارشاد»های خصوصی هستیم که خود را منتسب به برخی مؤسسات و گروه های فرهنگی خصوصی و غیر حاکمیتی می دانند و به راحتی و در روز روشن، خلاف فتوای رهبر انقلاب(مدّ ظلّه) عمل می کنند و با بی مبالاتی و اقدامات غیر شرعی، چهره حاکمیت اسلامی را مخدوش می کنند.

   تأمل بیشتر در این حوزه را به مخاطب آگاه می سپاریم و از اختصار در مطلب تعدّی نمی کنیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

کاتب : علی نوروززاده


[1] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. پدیدآور موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - دفتر قم. ، 1392 ه.ش.، تحریر الوسیلة، تهران - ایران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، جلد: ۱، صفحه: ۵۰۵

[2] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. پدیدآور موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - دفتر قم. ، 1392 ه.ش.، تحریر الوسیلة، تهران - ایران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، جلد: ۱، صفحه: ۵۰۷

[3] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. پدیدآور موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - دفتر قم. ، 1392 ه.ش.، تحریر الوسیلة، تهران - ایران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، جلد: ۱، صفحه: ۵۰۹

[4] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. پدیدآور موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - دفتر قم. ، 1392 ه.ش.، تحریر الوسیلة، تهران - ایران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، جلد: ۱، صفحه: ۵۱۰

[5] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. مترجم محمد قاضی‌زاده, و علی اسلامی. ، 1383 ه.ش.، ترجمه تحریر الوسیلة، قم - ایران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۳۱۱

[6] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. مترجم محمد قاضی‌زاده, و علی اسلامی. ، 1383 ه.ش.، ترجمه تحریر الوسیلة، قم - ایران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۳۱۳

[7] خمینی‌، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران. مترجم محمد قاضی‌زاده, و علی اسلامی. ، 1383 ه.ش.، ترجمه تحریر الوسیلة، قم - ایران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۳۱۷

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۱۱
کاتب