مکتوبات

جایی برای کتابت کاتب!

مکتوبات

جایی برای کتابت کاتب!

اینجا می خواهم چیز های جالبی که به فکرم می رسد را بنویسم. البته این نوشتن، برای آموختن است نه آموزش دادن. می خواهم فکر کردن و نوشتن را تمرین کنم و بیاموزم...

۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمد و آله الطیّبین الطّاهرین

چیستی فقر و بیان راهی از راه‌های برون‌رفت از آن، از منظر آیات قرآن و روایات عترت

الف) مقدمه

 صحبت از فقر که به میان می‌آید، ذهن شنونده یا خواننده به داده‌ها و اطلاعات پراکنده‌ای از فقر متوجه می‌شود که به نظر نگارنده رشته‌ای منسجم‌کننده میان این داده‌ها و اطلاعات وجود ندارد، و در واقع با یک رشته دیدگاه‌های اولیهٔ ناقص و غیرمنسجم مواجه هستیم که الگوی مشخص و روشنی از مواجههٔ شناختی و تحلیلی - چه رسد به کارکردی و عملیاتی - را برای افراد جامعه به همراه نمی‌آورند. چالشی که بیان شد، آنجا وضوح می‌یابد که به این نکتهٔ مهم و البته بدیهی توجه کنیم که انسان برای قضاوت دربارهٔ موضوع یا پدیده‌ای، ابتدا نیاز به شناخت آن موضوع یا پدیده دارد تا بتواند متناسب با فهم خود از آن موضوع یا پدیدهٔ مشکل‌برانگیز، پاسخ مناسب و صحیح را دریابد. با عنایت به این نکته، نظر نگارنده بر این است که یکی از علل عمدهٔ ناکامی ما در حلّ معضل فقر، عدم درک درست از چیستیِ آن و آفات آن است، و این فقدان درک موجب شده تا به تصمیم یا تصمیمات مناسب در راستای حل این معضل نائل نشویم. علاوه بر نکات پیش‌گفته، ذکر این نکته نیز ضروری است که به حسب باور محققانه و عاقلانهٔ ما به راهگشاییِ تعالیم آسمانی در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، مراجعه به منابع معرفت دینی در شناخت معضل فقر و حلّ آن بایسته و حیاتی است. بلکه برای مؤمنان آگاه این نکته پوشیده نیست که در مواجهه با هر چالش و مشکل، استمداد از تعالیم الهی مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین اقدام برای نیل به کامیابی و پیروزی است؛ لذا بر پایهٔ همهٔ این موارد، این یادداشت در صدد است تا دو هدف را به نحو موجز و مختصر دنبال کند: نخست به تعریف «فقر» و آفات آن از منظر آیات قرآن و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بپردازد، و سپس راهکاری همگانی مبتنی بر نهاد اجتماعی امت و نیز دستگاه امامت، برای برون‌رفت از این چالش بزرگ ارائه دهد.

ب) «فقر» چیست؟

 مادهٔ «فقر» در لغت به معنای شکاف، خلل یا گشایش در عضوی از اعضای بدن انسان یا هر چیز دیگر است، و به انسان نیازمند و محروم از مال و ثروت ازآن‌رو «فقیر» گویند که گویا ستون فقرات او شکسته و در قامتِ او شکاف و خللی ایجاد شده که در اثر آن توان و یارای ایستادن - که لازمهٔ فعالیت و پویایی است - ندارد. (پاورقی: ر.ک: ابن فارس احمد بن فارس. معجم مقاییس‌اللغة. ج ۴، مکتب الإعلام الإسلامی. مرکز النشر، ۱۴۰۴، ص ۴۴۳، و نیز: راغب اصفهانی حسین بن محمد. مفردات ألفاظ القرآن. دار الشامیة، ۱۴۱۲، ص ۶۴۲.) مؤید این معنا - که برگرفته از کتب معتبر لغت در زبان عربی است - این آیهٔ شریفه است: «وَ لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَامًا... (نساء/۵) - ترجمه: و اموالتان را که خداوند آن‌ها را موجب ایستادگی و برجایی شما قرار داده به افراد بی‌خِرَد ندهید.) همان طور که مشهود است، خدای متعال در این آیه مال و ثروت را موجب ایستادگی و برجایی انسان‌ها دانسته و به این خصوصیت وصف کرده که دقیقاً در تضادّ با مفهوم «فقر» است، و این کلام مؤیّد آن معنایی است که لغت‌پژوهان برای مادهٔ «فقر» گفته‌اند. (پاورقی: برای مطالعهٔ بیشتر، مراجعه شود به: تفسیر تسنیم، تألیف حضرت آیت‌الله جوادی آملی، ذیل نساء/۵) همچنین خداوند در آیات سوم و چهارم از سورهٔ مبارکهٔ قریش، در مقام فراخوانِ مشرکان به پرستش خود، خود را برطرف‌کنندهٔ گرسنگی (و به عبارتی دیگر، فقر) ایشان معرفی می‌کند و بدین‌وسیله آن‌ها به توحید ترغیب نموده و فرامی‌خواند؛ لذا با توجه به این آیات شریفه، نقش خطیر فقر و ثروت در زندگانیِ مادی و معنوی انسان‌ها روشن می‌گردد و یکی از آفات عمدهٔ فقر که عبارت است از تضعیف قوای انسان برای ایستادگی و برجایی در مقابل چالش‌ها و خطرها، وضوح می‌یابد و از دیگر سو یکی از فوائد عمدهٔ ثروت که عبارت است از ایجاد زمینهٔ مساعد برای بندگی خداوند، روشن می‌شود.

ج) برخی از آفات مهم «فقر»

 از جمله آفات مهم «فقر»، نقش آن در ایجاد زمینهٔ مناسب برای شکل‌گیری باورهای انحرافی و کفرآمیز است، چنانچه در حدیث نبوی (ص) وارد شده: «نزدیک بود که فقر تبدیل به کفر شود.» (پاورقی: کلینی محمد بن یعقوب. الکافی (دارالحدیث). ج ۳، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث. سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷، ص ۷۴۸.) تحلیل این رابطهٔ علّی و معلولی یادداشتی و مستقل نیاز دارد، اما اجمالاً می‌توان به وضوح فهمید که اگر مسلمانی برخورداری از ثروت کافی را در جامعه و حاکمیت اسلامی نیافت، آن را در جای دیگری جز حریم اجتماعی و سیاسی اسلام می‌جوید ولو بدون اینکه از سرزمین اسلامی مهاجرت کند (مثلاً خود را از قیود و بایسته‌های اسلامی در امرار معاش رها می‌سازد و به کسب حرام می‌پردازد.)، و در نتیجهٔ پیوستن به جبههٔ کفر – ولو در خاک سرزمین اسلامی – رفته‌رفته پذیرای نظام اعتقادی و هنجاری آن جبهه می‌گردد.

 از دیگر آفاتی که فقر به همراه دارد، ایجاد زمینهٔ بروز ناهنجاری‌های اخلاقی و رفتاری در میان افراد و جوامع است، چنان که در کلامی منسوب به امیرالمؤمنین (ع) وارد شده: «تنگدستی اخلاق را زشت می‌سازد و نرمی و رِفق را (از میان افراد) برمی‌چیند.» (پاورقی: تمیمی آمدی عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶، ص۳۶۵). وجه این رابطه نیز روشن است. توضیح آنکه فقر انسان‌ها را به کام خود می‌کشد و آن‌ها را به تلاش و کوشش فراوان در راستای جلب ثروت و رفع محرومیت فرامی‌خواند، به طوری که دیگر مجالی برای تحصیل خصلت‌های نیکو و برقراری روابط اجتماعی سالم و سازنده برای افراد باقی نمی‌گذارد.

به عنوان تکمیل این بخش، به اختصار باید گفت که در نگاه امیرالمؤمنین (ع) افراد و جوامع فقیر، سرخورده و دارای ضعف شخصیت و عقدهٔ حقارت هستند (پاورقی: شعیری محمد بن محمد، جامع الأخبار، مطبعة الحیدریة (نجف)، ص۱۱۰) و نیز در میان این افراد و جوامع اندیشه‌ورزی و تعقل دچار سرگردانی گشته، و از دیگر سو زمینهٔ دشمنی و کینه‌توزی فراهم است (پاورقی: شریف الرضی محمد بن حسین. نهج البلاغة (صبحی الصالح). مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۱۴، ص ۵۳۱.). همچنین فقر در نگاه آن حضرت (ع) تا بدان‌جا مضرّ و مهلک شمرده شده که صرفِ ترس از آن نیز موجب نابودی و افتادن در ورطهٔ هلاکت شمرده شده است. (پاورقی: ابن بابویه محمد بن علی. الخصال. ج ۱، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶، ص ۶۸.)

و اما یک نکتهٔ مهم! ممکن است در ذهن برخی خوانندگان محترم این توهم ایجاد شده باشد که در بعضی از روایات، فقر نه تنها بد شمرده نشده، بلکه امری پسندیده و مطلوب شمرده شده. منشأ این توهم دو چیز می‌تواند باشد: نخست عدم توجه به کاربست واژهٔ فقر در معانی مختلف در روایات (پاورقی: محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه)، ج ۹، ص ۱۷۱، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث. سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۹ ه.ش.) و دیگری عدم توجه به شرایط و لوازم فقر اقتصادیِ ممدوح و پسندیده (بر فرض اینکه این فقر، پسندیده و ممدوح باشد) که گردآورندگان کتاب «الحیاة» بر اساس ادلهٔ دینی، بیست شرط برای آن ذکر کرده‌اند. (پاورقی: حکیمی محمدرضا، و حکیمی محمد، و حکیمی علی، الحیاة (ترجمهٔ احمد آرام)، ج۴، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۶۳۱)

د) مواساة، راهکاری همگانی برای نجات از فقر و آفات آن، مبتنی بر رابطهٔ بین امام و امت

 در نصوص دینی ما، راه‌ها و روش‌های متفاوتی برای مبارزه با فقر بیان شده است، که از جملهٔ مهم‌ترین آن‌ها «زکاة»، «إنفاق» و «القرض الحسن» می‌باشد(توجه : بر آشنایان با دانش نحو پوشیده نیست که تعبیر «قرض الحسنة» غلطِ مشهور و مصطلح است.). اما یکی از مواردی که شاید کمتر به آن توجه شده و فهم و شناخت عموم افراد از کارکرد و آثار مطلوب آن چندان کافی نیست، «مواساة» است. البته در سال‌های اخیر به واسطهٔ همه‌گیری بیماری کرونا و نیز به تبع آن، اهتمام رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه) بر ایجاد فرهنگ «مواساة» در میان عموم مؤمنان، این مفهوم کمی از ابهام خارج شده و مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. معظم‌له دریکی از بیاناتشان دربارهٔ «مواساة» چنین می‌فرمایند: «همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانواده‌ای از خانواده‌های مسلمان و هم‌میهن و محروم را با دردها و محرومیت‌ها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمک‌رسانی به سوی آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفهٔ جهانی برای همه انسان‌هایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفهٔ انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر این‌که یک وظیفهٔ اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفهٔ دینی است.» (پاورقی: بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر 15/۰۹/۱۳۸۱)

 کلمهٔ «مواساة» از ریشهٔ «أ س و» گرفته شده که به معنای «مداوا و درمان کردن» است. (پاورقی: ر.ک: ابن فارس احمد بن فارس. معجم مقاییس اللغة. ج ۱، مکتب الإعلام الإسلامی. مرکز النشر، ۱۴۰۴، ص ۱۰۵.) همچنین خودِ کلمهٔ «مواساة» را مشارکت و تقسیم سهم در روزی و معاش معنا کرده‌اند. و نیز برخی به این معنا اضافه کرده‌اند که این مشارکت و تقسیم سهم، در مازاد سرمایه و درآمد رخ نمی‌دهد، بلکه آنگاه رخ می‌دهد و حقیقت می‌یابد که فرد، عین و تمام دارایی مورد نیاز خود - نه دارایی مازاد و اضافه - را مورد مشارکت و تقسیم با برادر ایمانی خود قرار دهد. (پاورقی: ر.ک: طریحی فخرالدین بن محمد. مجمع البحرین. ج ۱، مکتبة المرتضویة، ۱۳۷۵، ص ۲۸.)

 همچنین باید توجه داشت که «مواساة» بر وزن «مفاعلة» است که دلالت بر یک رابطهٔ دو طرفه دارد. این یعنی «مواساة» نوعی کنش اجتماعی است که در بستر امّت اسلامی رخ می‌دهد. «امّت اسلامی»، یعنی واحدی اجتماعی که علایق و ارتباطات نژادی یا تقسیمات مرزی و کشوری یا هر چیزی مانند این امور، عامل انسجام و وحدت افراد آن نیست، بلکه عاملی دینی که اسلام باشد، موجب انسجام و وحدت آن‌ها شده و یک کلّ منسجم از افراد را تشکیل داده است. این معنا از «امّت اسلامی» در آیات قرآن کریم مشهود است و نیز می‌توان آن را از مطالعهٔ منابع لغت دریافت. (پاورقی: ر.ک: راغب اصفهانی حسین بن محمد. مفردات ألفاظ القرآن. دار الشامیة، ۱۴۱۲، ص ۸۶. ذیل مادّهٔ «أمّ») نیز باید توجه داشت که امّت اسلامی، ذیل شخصی به نام «امام» تشکّل و تشخّص می‌یابد.

 همچنین در روایاتی که از رسول خدا(ص) و ائمه (علیهم‌السلام) – به عنوان نظریه‌پردازان «مواساة» - وارد شده، «مواساة» معطوف به برادران ایمانی تعریف و سپس ترویج شده است؛ برادرانی که رابطهٔ برادری‌شان ریشه در تبعیت از امامانِ یکسان و در نتیجه عضویت در امّت یکسان دارد. برای نمونه از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: «برترینِ کارها سه چیز است: انصاف با مردم دربارهٔ خودت، و «مواساة» با برادر در راه خداوند، و یاد خداوند در همه‌حال.» (پاورقی: کلینی محمد بن یعقوب. الکافی (دارالحدیث). ج ۳، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث. سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷، ص ۳۷۳.) نیز از امام صادق (علیه السلام) وارد شده که در ضمن روایتی طولانی فرمود: «همانا یکی از حقوقی که مؤمن بر گردن مؤمن دارد این است که او را در دل دوست بدارد، و در مالش برای او «مواساة» داشته باشد...» (پاورقی: کلینی محمد بن یعقوب. الکافی (دارالحدیث). ج ۳، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷، ص ۴۳۹.) با عنایت به این دو روایت و روایات مشابه، روشن می‌گردد که «مواساة» به عنوان یک کنش اجتماعی و کمک به معاش برادران ایمانی، ارزش بسیار بالایی در نزد خداوند دارد و تبلیغ آن به عنوان راهکاری برای مبارزه با فقر، مورد اهتمام و توجه ویژهٔ شارع مقدس قرار گرفته و تأکید بسیاری بر آن شده است، تا جایی که «مواساة» به عنوان یکی از حقوق برادران ایمانی بر گردن فرد مؤمن، تعریف شده است که این تعبیر، حکایت از اهمیت بسیار زیاد آن دارد.

 ه) جمع‌بندی

 گفته شد که «فقر» در نگاه اسلام عامل ناپایداری و ناتوانی افراد برای استقامت و ایستادگی در برابر چالش‌ها است و جامعه را متزلزل می‌سازد. در مقابل، «مال و ثروت» از منظر اسلام عامل برجایی و توانمندی در مقابل چالش‌ها است و مایهٔ ثبات جامعه می‌باشد. همچنین گفته شد که «فقر» زمینه‌ساز آفات اعتقادی، هنجاری و رفتاری بسیاری است و موجب پدیدآمدن جامعه‌ای ناسالم و نابسامان می‌گردد. در نهایت بیان شد که اسلام برای مبارزه با «فقر» و ایجاد عدالت اقتصادی و رفع محرومیت، راهکارهای متفاوتی را ارائه داده که از جملهٔ آن‌ها «مواساة» می‌باشد، و «مواساة» نیز عبارت است از مشارکت و تقسیم سهم در تمامِ روزی و معاش، با برادرِ ایمانی، که در روایات بسیار مورد تأکید و توجه واقع شده و برای نمونه به عنوان «یکی از برترین کارها» و نیز به عنوان «یکی از حقوقِ مؤمن بر مؤمن» شمرده شده است. در پایان نگارنده امیدوار است که این یادداشت، مورد استفادهٔ خوانندگان محترم قرار گرفته باشد و موجب اتلاف وقت گران‌بهای ایشان نشده باشد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۵:۰۳
کاتب